مسعود پزشکیان پس از مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی در دوره ای بر مسند قدرت می نشیند، که حکومت اسلامی بیش از پیش در بحران و فلاکت قراردارد و ضعیف ترین درصد مشارکت مردم طی چهل و اندی سال گذشته را به پرونده خود اضافه میکند.
پس از اینکه مسعود پزشکیان رئیس جمهور” اصلاح طلب” ذوب در رهبری به قدرت میرسد، عده ای از معلمان که به جناح اطلاحطلب تعلق دارند تحت عنوان فعالین مستقل به قدرت رسیدن پزشکیان را در کلاب هاوس به او تبریک میگویند. گویی از سیستم انتخابات در رژیم اسلامی اطلاعی ندارند و یا نمی دانند همین آقای پزشکیان دانشجو خط امام دانشگاه تبریز عامل سرکوب دانشجویان انقلابی در دوره انقلاب فرهنگی بود و یا گویی یادشان رفته جامعه خیزش های مختلفی از دی ماه ۹۶ تا شهریور ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشته و بخش عظیم معلمان “نه” محکم خود به مضحکه انتخابات رژیم را در همین دوره در قالب بیانیه ای با امضای ۵۲۰ فعال جنبش معلمان اعلام کردند.
همین بخش از بدنه معلمان کشور که ربطی به فعالین پیشرو این جنبش سراسری ندارند، اینبار با همراهی خط فرج کمیجانی که عملا کف خیابان را «در شأن معلمان» نمیدانند و متعلق به خط اصلاح طلب و مذاکره پشت درهای بسته را میخواهند پیش ببرند، بحث ارائه کاندید مناسب برای پست وزارت آموزش و پرورش را پیش میبرند. همزمان جناح اصلاح طلب و عده ای معلم منسوب به اصلاح طلبان و هر جناح رژیم اسلامی از بین عده ای از معلمان کشور که اموال فرج کمیجانی نیز در اینلیست قرار گرفته اند می خواهند به گونه ای وانمود کنند که نمایندگان تشکل های معلمان بعنوان گزینه های پیشنهادی برای پست حکومتی وزارت آموزش و پرورش معرفی شده اند.
این طرح که تحت عنوان «کارگروه» پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش تبلیغ شده بود توسط محمد حبیبی سخنگو کانون صنفی معلمان تهران افشا میشود. در همین رابطه حبیبی اینگونه مینویسد؛
“فهرستی با عنوان کارگروه معرفی وزیر آموزش و پرورش اعلام شده است. در این فهرست افرادی به عنوان نمایندگان تشکلهای صنفی معلمان معرفی شدهاند. افراد معرفی شده هیچ کدام عضو تشکلهای صنفی نیستند، یا فعال صنفی منفرد هستند و یا عضو تشکلهای سیاسیاند. همچون همیشه هیچکدام از تشکلهای صنفی معلمان وارد بازیهای سیاسی انتخاب وزیر نمیشوند. ضمن اینکه ماهیتا مطالبهگر از هر دولتی خواهند بود. سواستفاده از نام این تشکلها عملی غیراخلاقی است.”
این اظهار نظر به موقع از سوی محمد حبیبی، به خوبی بر تلاش های نخ نمای جناح حکومتی در بین معلمان برای سوءاستفاده از نام معلم و جنبش پیشرو معلمان اشاره مدارد. اگر با این تلاش های جناح های پرو رژیم مقابله جدی نشود می تواند هم با حیثیت تشکل های صنفی معلمان و فرهنگیان بازی کند و هم فعالین معلم پیشروی که مستقل علیه جمهوری اسلامی قد علم کرده را زیر سوال ببرد و بعلاوه خط مذاکره گر و یا مماشاتگر را بجای مبارزات پیشرو معلمان گسترش دهد.
طیف مماشات گری با جمهوری اسلامی، امثال فرج کمیجانی در سال ۱۴۰۰ در جریان اعتراضات سراسری معلمان که در بیش از ۱۰۰ شهر انجام شد، در همان دوره حاشیه ای شد و در میان مبارزان جنبش مترقی معلمان و تشکل های اصلی آن، دیگر جایگاهی ندارد، اما عده ای میخواهند در این شرایط به این بخش میدان دهند، چرا که در آن ذینفع هستند.
بگذارید واضح تر بگویم؛ پست وزارت در حکومت جمهوری اسلامی بمنزله دست دادن و همکاری با عوامل کشتار فرزندان و دانش آموزان دلبندمان است، نامزدی و معرفی برای پستی در وزارت آموزش و پرورش به مفهوم دست داشتن در سرکوب زنان و دوام آپارتاید جنسی و دوام ایدئولوژی پوسیده اسلامی در مدارس و تحمیل ترک تحصیل و تمامی مصائبی است که حکومت اسلامی آنها را بر بدنه آموزشی و کل جامعه تحمیل کرده است.
جناحی که میخواهند چنین پروژه نخ نمایی را بنام معلمان پیش ببرند، بخوبی میدانند که خواست اصلی معلمان و فرهنگیان سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. بخوبی میدانند که معلمان و فرهنگیان از حکومت اسلامی متنفرند.
طبیعتا بخش عظیم فعالین پیشرو فرهنگی و معلمان با تشکیل هرگونه کارگروه برای پیشنهاد جهت معرفی به پست وزارت و آموزش و پرورش مخالف بوده و به مبارزات خود در کف خیابان و در قالب تشکل های مستقل خود ادامه خواهند داد.
در برابر چنین تلاش های مذبوحانه ای، باید تشکل های صنفی مستقل معلمان را تقویت کرد، خط طرفدار رژیم را حاشیه ای کرد و در ادامه، خواست های صنفی و کلان خود را بتوانند در قالب مبارزات پیشرو فریاد زده و حکومت اسلامی را وادار به عقب نشینی کنند.
۲۸ تیر ۱۴۰۳