زندان محیط ویژه ای با محدودیتها و الزامات خود است. معادله مواجهه زندانی با زندانبان و حمایت از زندانی و هم بندی در مقابل سیاستهای جاری طیف زندانبانان یکی از مسائل گرهی است که گاه با اغتشاش همراه است. در این میان برخی اظهارات سیاسی و جانبدار را که ضرورتا از فشار معینی ناشی نشده باید فاکتور گرفت و به حساب جهتگیری سیاسی خود زندانی گذاشت. این موارد همواره مورد مناقشه است، چه در سطح اظهارات علنی و چه غیر علنی.
مشکل فائزه اینست که نتوانسته با پل زدن بین وجه مشترک سرکوب و خط اصلاح طلبی حکومتی، موفق به رهبری کردن زندانیان و پیش بردن خط مهجورش شود. “دیکتاتور، دیکتاتور” و “فاشیست” گفتن فائزه خانم آخوند زاده خیلی دمکرات علیه چپ ها و مخالفین حکومت تنها وقتی معنی پیدا میکند که حرف ایشان و همفکرانشان محلی از اعراب ندارد.
برخی با یک همراهی موقت و نوبتی و سلبی تعدادی از زندانیان علیه زندانبان هوا برشان میدارد و فکر میکنند “نماینده و سخنگوی” زندانیان شده اند و وقتی با مخالفت روبرو میشوند، افسار امنیتی پاره میکنند و با گرا دادن علیه مخالفان زندانی برای خود امتیاز و رانت از زندانبان میگیرند.
صدور یکی دو بیانیه و امضای مشترک زندانیان چپ با برخی اصلاح طلبان از جمله فائزه رفسنجانی و نرگس محمدی، که اساسا وجه تقابل با زندانبان در آن اساسی است و نه تائید سیاست اصلاح طلبان، یک اشتباه تاکتیکی بوده که نتایج کنونی را ببار آورده است. محدودیتهای زندان گاهی غیر قابل دور زدن است، اگر مثلا به غذا یا موردی باصطلاح “صنفی” همه معترض هستند، دلیلی بر عدم وجود سیاستهای مختلف و متعارض نیست.
فائزه اصلاح طلب حکومتی با این نامه زندانیان را مقابل تیغ جلادان میگذارد و مقایسه های نامربوطش تماما رژیم جنایتکار اسلامی که پدرش یک معمار اساسی آن بود را تبرئه میکند. دکتر مسعود استرنج لاو فرصتی بدست داد که این طیف از نظر سیاسی مرده دوباره بطرق آزمایشگاهی نفسی تازه کنند، از زندان بروند به قاتلین و متجاوزان و زندانبانان “رای” بدهند، از دمکراسی سخن بگویند و زندانیان سرکوب شده را “دیکتاتور” بنامند. واقعا چقدر آدم باید بیشرم و وقیح باشد که بمثابه زندانی به امنیتی ها و زندانبان پناه ببرد که بیایید و بداد من برسید که “دختر عمو جان خواب دیده که در این بند توسط زندانی ها کشته میشوم”!!! حقا که دختر رسماً جانی هستی و داشتن انتظار بیشتری از امثال تو تنها ساده دلی و آماتوریسم را بیان میکند.
نکته مهمتر اما وحشت عجیب این جماعت از کمونیسم است. تبلیغات بی ترمز و پوک علیه طیف چپ و کمونیسم، قبل از اینکه ناشی از ضد کمونیسم ژنتیکی این توله بورژواها باشد، انعکاس وحشت این طبقه در حکومت و حاشیه حکومت و اپوزیسیون از رشد عدالت خواهی کارگری و سوسیالیستی است که در زندان هم بازتاب خود را دارد.
نامه فائزه که همه روزنامه های رژیم روی چشمشان گذاشتند، باید برای زندانیان سیاسی تجربه ای شود که کمترین اعتماد – حتی موقتی و نوبتی و تاکتیکی – به طیف اصلاح طلب و پاره تن رژیم اسلامی وجود ندارد. در عین حال کولی بازی فائزه علیه زندانیان انقلابی تنها از حال زار سیاسی اصلاح طلبان حتی در زندان رژیم عزیزشان خبر میدهد.
۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴