(چرا عبدالله مهتدی رسمأ دروغ میگوید)، هم زمانی پیام به ترامپ راسیست وفراخوان آنتی کمونیستی با کدام هدف؟ ✍️رحمان حسین زاده

مقالات

عبدالله مهتدی عنصر معلوم الحال و آبروباخته در اجتماع سازمانی جریانش تحت نام “کنگره” طبق روش ریاکارانه شناخته شده او در پیامی خطاب به “طیف کومه له مورد نظرش” اعلام کرده حزب کمونیست ایران و کمونیسم باعث “تکه تکه شدنمان شد، دوباره متحد شویم”. پاسخ منفی تعداد قابل ملاحظه ای از همان عناصر و فعالین مورد خطاب او بی پایگی این فراخوان و بیمایگی فراخوان دهنده را برملا کرد. از جمله خیلی ها اتفاقأ از افرادی که در همین یکی دو دهه اخیر در صفوف سازمان زحمتکشان سیاستها و روشهای توطئه گرانه مهتدی را تجربه کرده اند، به سرعت دست رد به سینه مهتدی زدند و در یک جمله گفتند “شما توطئه گر و قابل اعتماد نیستید”. علیرغم بی اعتباری این فراخوان و فراخوان دهنده، لازم می بینم بر دوموضوع مربوط به فراخوان این بار مهتدی مکثی داشته باشم. اولأ چرایی فراخوان ضد کمونیستی او و همزمانی آن با پیام تبریک گفتن به پیروزی ترامپ راسیست در این شرایط؟ و ثانیأ افشای دروغ آشکار اودر وارونه کردن حقیقت در مورد نقش مؤثر و مثبت حزب کمونیست ایران درتجربه بخش مهمی از کمونیستهای ایران و به طور مشخص در تجربه کومه له در کردستان!
١- همزمانی پیام به ترامپ راسیست و پیام آنتی کمونیستی اخیردر راستای کدام هدف؟
عبدالله مهتدی باردیگر در جستجوی پیدا کردن “دوستان حال و آینده” در پروژه های “سناریوسیاهی و رژیم چنجی” است. این بار دوستان و حال آینده را در دولت راسیستی ترامپ و فاشیسم دولتی نتانیاهو جستجو میکند. به فشار حداکثری ترامپ و وعده “خاورمیانه نوین” از زبان نتانیاهوامیدوار است. ارسال پیام تبریک به ترامپ راسیست اعلام آمادگی خدمت در چهارچوب نقشه های حداکثری اودر تحولات قابل پیش بینی ایران است. در همین ارتباط فراخوان به “طیف کومه له” مورد خطابش با تأکید بر ضدیت با کمونیسم و تجربه حزب کمونیست ایران تکمیل کننده پیام ارسالی به ترامپ و نتانیاهو و دولتهای تروریست آنها است. میخواهد به سرکردگان راسیسم و فاشیسم در جهان و در منطقه بگوید، نه تنها از گذشته “چپ و کمونیستی” خود بشدت پشیمان است، بلکه اکنون در صف مقدم ضدیت با کمونیسم و حزب کمونیستی است تا بلکه در بارگاه راست افراطی خدمتگذاریش پذیرفته شود. چه عاقبت ننگینی!!
بیش از چهارده ماه جنگ و تروریسم در خاورمیانه و نسل کشی در غزه و قتل عام جمعی در لبنان توسط دولت و ارتش اسرائیل فاشیست با همکاری و حمایت دولت آمریکا، و اکنون رویدادهای بشدت نگران کننده در سوریه، وجدان بشریت حق طلب را در سطح جهان تکان داده است. با این وصف جریانات راست پروغرب امثال سلطنت طلبان و جمهوریخواهان پروغربی و فدرالیستها و کسانی مثل رضا پهلوی ها و سازگاراها و مهتدی ها خواستار ادامه این جنگ و تروریسم و قتل عام جمعی در جغرافیای ایران هستند. امیدوارند طی پروژه رژیم چنج آمریکایی اسرائیلی به نان و نوا و حاکمیت برسند. این جریانات بی ربط به جامعه و بیگانه با خیزش مبارزاتی مردم، نمیخواهند قبول کنند،در جامعه ایران پرتپش مبارزاتی رادیکال به آسانی نمیتوانند سناریوی جابجایی قدرت از بالای سر مردم را پیش ببرند. یکبار دیگر و برای چندمین بار ناکامی را تجربه میکنند.
عبدالله مهتدی پرنسیپ سیاسی جاافتاده ای ندارد. یا بهتر بگویم عنصر بی پرنسیپی است که همانند همه عناصر اپورتونیست، مصلحت روز ضربدر منفعت فردی قطب نمای حرکت او را شکل میدهد. محاسبه گریهای سیاسی نازل وکوته بینانه، تنظیم قطب نمای سیاسی منطبق با دخالتهای ضد مردمی دولت آمریکا و متحدانش در تحولات منطقه و در ایران، براین اساس از این “فرصت” به آن “فرصت” حرکت کردن و “فرصت طلبی” مشمئز کننده و عمدتأ شکست خورده خصلت اصلی کاراکتر سیاسی سیال این فرد است. در پیچ و خم تحولات سیاسی به دور از هر پرنسیپی دنبال پیدا کردن “دوستان حال و آینده” است. بیاد داریم سال ١٩٩١ در جنگ خلیج اول به دنبال بمبارانها و موشک بارانهای ارتش آمریکا به دلیل اشغال کویت توسط دولت عراق و همزمان تخریب جامعه عراق و عروج ناسیونالیسم در کردستان عراق، بر هژمونی طلبی ارتجاعی نظم نوینی امپریالیسم آمریکا و همه مصائب تحمیل شده بر مردم عراق چشم بست به جستجوی “دوستان حال و آینده” در میان ناسیونالیسم کرد و مشخصا اتحادیه میهنی رفت. از آن دوره به بعد بند ناف خود را با چپ گرایی و کمونیسم برید. مشخصا بعد از دست بردنش به توطئه موسوم به “جعبه سیاه” علیه همقطارانش در رهبری کومه له و افتضاحات دیگر در سال ٢٠٠٠ با جدا کردن گروه بدنام خود از حزب کمونیست ایران و کومه له در قعرمنجلاب ناسیونالیستی قرار گرفت. از آن مقطع تاکنون در تحولات سیاسی مربوط به ایران همواره با راست ترین ائتلافها و سیاه ترین پروژه ها همراهی کرده است. حمایت بی اما و اگر از سیاست جنایتکارانه تحریم اقتصادی و گزینه نظامی آمریکا در تحولات ایران از دوره بوش پسر تاکنون، حضور در ائتلافهای ارتجاعی و البته بی خاصیت و کارتنی چون “کنگره ایران فدرال” ، “شورای مدیریت گذار” و از آنها پوچتر “ائتلاف جرج تاون” در رکاب رضا پهلوی و مسیح علینژادها تنها گوشه هایی از جست و خیزهای نفرت انگیز مهتدی شکست خورده است. این بارنیز همین عاقبت در انتظار او و همپالگیهایش است.
٢- عبدالله مهتدی دروغ میگوید!
مهتدی محور فراخوان ضد کمونیستی اش را بر وارونه کردن این واقعیت بنا کرده که میگوید “حزب کمونیست ما را تکه تکه کرد”. مهتدی خود بهتر از هر کسی میداند این یک دروغ آشکار است. ایجاد حزب کمونیست ایران در شهریور سال ١٣۶٢ محصول عروج مارکسیسم انقلابی با پرچمداری اتحاد مبارزان کمونیست در جنبش چپ رادیکال ایران بعد از انقلاب ۵٧ بود. کومه له در کنگره دوم خود در فروردین ١٣۶٠ به این خط مشی پیوست. برخلاف دروغ بافی امروز مهتدی اتفاقأ فاکت واقعی اینست پیوستن به خط مشی مارکسیسم انقلابی کومه له را از جدایی و شکاف سیاسی موجود آنزمان در رهبری و بدنه کومه له نجات داد. در فاصله کنگره اول تا کنگره دوم کومه له دو خط مشی سیاسی تبیین شده و تعریف شده متفاوت از هم به نامهای دیدگاه ١ و دیدگاه ٢ در سطح رهبری و صفوف کومه له شکل گرفته بود. ماههای قبل از تشکیل کنگره دوم مباحث این دو دیدگاه در نشریه درونی تشکیلات به نام “پیشرو” در اختیار اعضا و پیش عضوهای تشکیلات قرار گرفت. نگرانی از شکاف موجود و احتمال انشعاب یک نگرانی واقعی در سازمان کومه له وقت بود. در این فضا کنگره دوم کومه له در نزدیکی شهر بوکان برگزار شد. مباحث و اسناد پیشنهادی دیدگاه ٢ که خود را مدافع مارکسیسم انقلابی میدانست، در آن کنگره نه تنها تفوق پیدا کرد، بلکه به خط مشی وحدت بخش کل رهبری و صفوف کومه له تبدیل شد. در سطح جنبش سراسری چپ ایران کنگره دوم موجب نزدیکی سریع کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست شد. در کنگره دوم از تلاشهای اتحاد مبارزان کمونیست در تدوین و ارائه خط مشی مارکسیسم انقلابی قدردانی شد. در مقدمه جزوه قطعنامه های مصوب کنگره دوم کومه له که در اول اردیبهشت ۱۳۶۰ منتشر شده چنین آمده است. “در پایان لازم می دانیم کوشش های ارزنده ای را که از جانب “اتحاد مبارزان کمونیست” در راه مبارزه با پوپولیسم و اکونومیسم و تثبیت تئوریک بینش پرولتری در جنبش کمونیستی ایران به عمل آمده و ما را نیز در طرد بینش های انحرافی مساعدت کرده است، خاطرنشان کنیم”. بعد از این انتخاب سیاسی کنگره دوم کومه له، زمینه برای ارتباط مستقیم بین رهبری کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست فراهم میشود. به دنبال دیدار هیئت نمایندگی رهبری کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست در تهران اتفاق میافتد.
از آن مقطع تلاش مشترک این دو سازمان برای ایجاد حزب کمونیست ایران وارد مرحله موثری شد. علاوه بر این دو سازمان فراکسیونهای مارکسیسم انقلابی از دیگر سازمانهای چپ ایران به پروسه ایجاد حزب کمونیست ایران پیوستند. نهایتأ کنگره مؤسس حزب کمونیست ایران در شهر یور١٣۶٢ به مظهر اتحاد و انسجام حزبی کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست و بخشهای مهمی از چپ رادیکال ایران تبدیل شد. آن زمان که مهتدی دورانی به عنوان دبیر کل و بعدأ عضو رهبری این حزب فعالیت داشت، برخلاف وارونه گویی امروز بر نقش مارکسیسم انقلابی در ایجاد وحدت در صفوف نیروهای چپ و رادیکال واز جمله کومه له و ترسیم افق سیاسی روشن در جنبش آزادیخواهانه و انقلابی در ایران و در کردستان صحبت کرده است.
کمونیسم و ایجاد حزب کمونیست ایران نه تنها موجب تفرقه و جدایی نشد، به ویژه در یک دهه اول فعالیت خود قطب اصلی اتحاد چپ و کمونیسم رادیکال در ایران بود. در مقاطع بعدی آنچه شکاف و جدایی را در درون حزب کمونیست ایران موجب شد، اتفاقأ تحرک گرایش ناسیونالیستی بیگانه با اهداف و سیاستهای سوسیالیستی ورادیکال حزب بود. پیدایش گرایش و جریان توطئه گر و ناسیونالیست تحت رهبری مهتدی از درون حزب کمونیست و کومه له در سال ٢٠٠٠ نمونه شاخص این تحرک ارتجاعی بود. مضافآ در سه دهه اخیر عبدالله مهتدی نه تنها در درون حزب کمونیست ایران و کومه له مظهر شکاف و تفرقه و تحرک ناسالم و توطئه گری بوده، بلکه با همین خصوصیات و کاراکتر در درون سازمان فدرالیست خودش و در میان دیگر جریانات ناسیونالیست نیزبه عنوان عنصر ناسالم و اپورتونیست و تفرقه افکن شناخته شده است. از قدیم گفته اند، کسی که در خانه شیشه ای نشسته بهتر است سنگ پراکنی نکند.
***
۱۹ دسامبر ۲۰۲۴