رفراندوم” استقلال کردستان عراق” اعلام شده توسط حکومت اقلیم کردستان که قرار است روز بیست و پنجم سپتامبر برگزار شود، عارى از مشکلات ژئوپلتیک درون عراق نیست. به نظر مى رسد که این پروژه – صرفنظر از مطلوبیت یا ضرورت آن- هنوز از نظر سیاسى پروژه اى پاخورده نیست و به عبارت دیگر هنوز مجریان این پروژه تصویر دقیق و روشنى از آن ندارند یا در ابهام نگه داشته اند. بخشى از این ابهام و ناروشنى به حزب دمکرات کردستان بر مى گردد که این رفراندوم را عمدتا ًبراى اهرم فشار بر دولت مرکزى عراق براى سهم خواهى بیشترو به نسبت کمترى تثبیت حزب خود به عنوان نیروى اول ناسیونالیسم کرد برگزار مى کند. مشکل دیگر به ناآمادگى سیاسى جامعه بر مى گردد که در تاریخى مملو از جنگ، خون، آوارگى، بى حقوقى عمیق و گسترده – که ناسیونالیسم کرد با احزاب آن خود بخشى از عوامل این تاریخ هستند- هنوز درک روشنى از این پروژه مهم سیاسى و نقش و جایگاه خود ندارد و مى تواند به سهولت به بازى گرفته شود. در این نوشته به یکى از مسائل عمده ژئوپلتیک رفراندوم مى پردازم.
عنوان این رفراندوم ” استقلال کردستان عراق ” است. اما با توجه به اینکه کردستان عراق داراى محدوده جغرافیاى دقیقى نیست، یا به عبارتى مرزهاى این قلمرو هنوز روشن نیست، این پروژه نمى تواند در ظرفیت و قامت فعلى به اهداف خود برسد. “کردستان عراق” حدود ١۴٠٠ کیلومتر “مرز” مشترک با عراق دارد که به جرأت مى توان گفت یک کیلومتر از این مرز قراردادى معین نشده است و صورت حقوقى به خود نگرفته است. طبق اظهارات مسؤلین حکومت اقلیم، قرار است رفراندوم علاوه بر استانهاى سه گانه- که صد در صد تحت حاکمیت حکومت اقلیم است، در گستره بزرگترى در مناطق محل نزاع یا دستکم نامتعین از نظر حقوقى برگزار شود که با توجه به تهدیدات دولت مرکزى عراق چندان عملى به نظر نمى رسد. ظاهراً مناطق” اعراب سنى نشین ” همجوار با حکومت اقلیم تمایل دارند در رفراندوم شرکت کنند و تمایل عمومى ترى دارند که در نزاع سیاسى با ” کردها” کنار آیند. اما در مقابل مناطق همجوار ” شیعه نشین” که بخشى از آنان ” کردهاى فیلى” یا ” کردهاى شیعه” هستند، چندان تمایلى به استقلال کردستان ندارند و بالقوه مى توانند از سوى دولت مرکزى عراق اهرم فشار و یا حتى تهدیدى علیه اقلیم کردستان به شمار آیند.
مى توان گفت که تکلیف هنوز روشن نیست: آیا ” کردستان عراق” یک قلمرو جغرافیایى مشخصى است که از فلان نقطه شروع و به بهمان نقطه ختم مى شود و در این قلمرو ” اقلیت” هاى قومى دیگرى وجود دارند که خارج از هر تصمیم سیاسى جزو ساکنین کردستان عراق هستند؟ حکومت اقلیم کردستان تلاش مى کند این تصویر از خودش ارائه دهد و اصولاً موازییک قومى از جاذبه هاى پروژه هاى سیاسى دوران جدید هستند، اما در جامعه اى که هنوز ” شهروند” به معناى بورژوایى کلمه وجود ندارد، و همه چیز تابعى از قدرت مالى و زور اسلحه است، این جاذبه ها رنگ مى بازد و مى تواند برعکس عمل کند. به طور مثال وجود ” ترکمن زبانها” در کردستان عراق که تاکنون از جاذبه هاى این موزاییک قومى به شمار مى آمده، مى تواند به کارتى خطرناک در دست دولت ترکیه تبدیل شود.
این پرسش را مى توان به شکل دیگرى مطرح کرد: آیا کردستان عراق فراتر از یک قلمرو جغرافیایى شامل کل کردهاى عراق مى شود؟ و اینجاست که مسأله فیلى ها مى تواند اوضاع را پیچیده تر کند. وضع فیلى ها با جمعیت تقریبى دو و نیم میلیون نفر که عمدتاً در بغداد و مناطق مرزى ایران از خانقین تا بصره زندگى مى کنند، در این میان مشخص نیست: دولت مرکزى عراق در یک ارزیابى شتابزده تهدید کرده است که اگر فیلى ها در این رفراندوم شرکت کنند، تابعیت عراقى از آنان سلب مى شود و از سوى دیگر فیلى ها از تبعیض سیستماتیک احزاب کردى علیه خود سخن مى گویند. فیلى ها در دوران بعث از جمله قربانیان مضاعف سیاستهاى فاشیسم قومى بعث بودند که به خاطر ” شیعه” و ” کرد” بودن تاریخى خونین را با خود حمل مى کنند و اکنون هم از حلقه هاى ضعیف زنجیر قدرت در عراق هستند.
با توجه به فاکتورهایى که در بالا به آن اشاره رفت، مسأله رفراندوم و بخصوص استقلال کردستان عراق داراى جوانب حقوقى و ژئوپلتیک گسترده اى است که هنوز روشن نشده است. گرچه رفراندوم را مى توان یک قدم مهم و یک شاخص به عنوان خواست و اراده عمومى جامعه کردستان در نظر گرفت و تا جاییکه اراده عمومى جامعه را نمایندگى کند، مشروع و باید از ان حمایت کرد، اما عراق مسائل و کشمکش هاى سیاسى- اجتماعى گسترده اى دارد که تعیین تکلیف ارضى یا قومى در آن به سادگى ممکن نیست. استقلال کردستان عراق نیازمند یک پلاتفرم با افق روشن و مطالبات رادیکال است که مى تواند هم روند را آسانتر کند و هم آینده اى بهتر براى کردستان و عراق رقم بزند. این افق را باید به جامعه دادو مردم را پشت آن بسیج کرد.!