ترور احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران توسط گروه تروریستی فدائیان اسلام، نمایش ظرفیت توحش این جنبش ارتجاعی در سی و سه سال قبل از انقلاب ۵۷ ایران است. بنا بر چنین ظرفیتی از سوی جنبش ارتجاعی اسلامی در خارمیانه، منتقدین و فعالین سیاسی علیه این جنبش ارتجاعی ترور می شوند. صبح روز یکشنبه ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶ ناهض حتر، نویسنده سرشناس شهروند اردن در برابر دادگاه امان پایتخت اردن ترور شد و متاسفانه جان باخت. ناهض ۵۹ ساله در ۱۳ اکتبر کاریکاتوری را منتشر کرد که بنیان های فکری نیروهایی را به چالش گرفته بود که آمریکا و دولت های غربی یک بار در گوادلاپ حکومتی را با چنین ایدئولوژی ارتجاعی در ایران ۵۷ سر کار آوردند. بعدتر القاعده و نیروهای اسلامی را در افغانستان تا دندان مسلح کردند و مدتی بعد از آن هم نیروی مخوف و تروریستی داعش را سازمان دادند و هم اکنون نیز آشکار و پنهان به وسیله دولت فاشیست ترکیه از آن حمایت می کنند. ۷۱ سال پیش رژیم سلطنتی شاه، احمد کسروی را به داگاه کشاند و زمینه ترور او را فراهم ساخت و در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶ دولت سلطنتی اردن، ناهض حتر نویسنده و کاریکاتوریست و منتقد وضع موجود را به جرم توهین به اعتقادات دینی بازداشت میکند و بعد از دو هفته در برابر دادگاه امانو پیش از جلسه دادگاه، او را ترور می کنند. در قرن بیست و یکم و در شتاب وسیع تبادل آرا و اطلاعات، آنچه برای بورژوازی در این جوامع محلی از اعراب ندارد آزادی بیان است. آزادی بیان از حقوق اولیه شهروندان در جوامع است. امروز بر کسی پوشیده نیست که آمریکا و غرب و ارتجاع منطقه، هدفشان نه احیاء حقوق شهروندی و از جمله حق پایه ای آزادی بیان که خود ناقضان اصلی و اولیه این حقوق هستند. تعداد زیادی از نویسندگان و هنرمندان آوانگارد توسط جمهوری اسلامی و نیروهای مرتجع دولتی و غیر دولتی در منطقه ترور و یا تهدید به ترور شده اند و جان آنها در خطر قرار دارد.
به لحاظ تاریخی، بورژوازی از زمانی که قدرت سیاسی را در کف گرفته است، همواره کارگران و تهیدستانی را که به وضع موجود معترض بوده و برای بهبود زندگی خود بپاخاسته اند را تروریست خطاب کرده است. دولت های بورژوائی در حالی که خود نیروهای ترور و آدم کشی را سازمان داده و بودجه های هنگفتی را به آن اختصاص می دهند، اعتراضات بحق کارگران و هیچ بودگان را تحت عنوان “مبارزه با تروریسم”، سرکوب و به خاک و خون می کشند. تروریسم همواره توسط خود بورژوازی و در اشکال مختلف دولتهای فاشیست و دمکرات، با بکارگیری ابزارهای سرکوب علیه شهروندان جامعه سازمان داده شده است. این بورژوازی و دولتهای سرکوبگر آنها است که شهروندان جامعه را که علیه وضع موجود به پا می خیزند و فریاد آزادی و برابری و یک زندگی مرفه و انسانی را سر میدهند با گسیل ارتش و نیروهای سرکوبگر به خیابانها و کارخانجات و مراکز تولید و بگیر و ببند فعالین و رهبران کارگری، و در برخی کشورها با برپایی چوبه های دار، سرکوب می کنند.
بورژوازی بنا بر ماهیت طبقاتی اش هر گونه تلاش کارگران کمونیست و رهبران سوسیالیست طبقه کارگر برای سازماندهی اعتراضات و اعتصابات کارگری را تحمل نمیکند و بر آنها برچسب “اقدام علیه نظم و امنیت ملی” میزند. نگاه بورژوازی به اعتصابات کارگری، اقدام اخلال گرانه در روند تولید و کسب سود سرمایه است. اعتصابات کارگران را “اخلال در نظم عمومی” اعلام و خود را پشت منفعت کاذب عمومی جامعه پنهان ساخته به این گونه کارگران اعتصابی را سرکوب میکند.
دولت های بورژوائی و اقدامات تروریستی!
بنا براین برچسب تروریسم به فعالین و رهبران جنبش های رادیکال اجتماعی از سوی بورژوازی، به قدمت خود نظام طبقاتی سرمایه داری است. از انقلاب کبیر فرانسه در ۱۸۷۱ و قتل عام کموناردها تا کنون، این بورژوازی و دولتهای آن است که برای تامین هژمونی طبقاتی خود از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است. در اوائل قرن بیستم و در انقلاب بزرگ اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، کارگران قدرت سیاسی را از کف بورژوازی خارج می سازند و خود برای اولین بار دولت سوسیالیستی را اعلام می کنند. این دولت های بورژوازی است که علیه دولت شوراها در روسیه، ارتش و وحشی ترین نیروها را سازمان داده و به جنگ کارگران و شوراها در روسیه سوسیالیستی میروند. این بورژوازی وحشی است که به دنبال اعتصابات کارگران در ایتالیا، فاشیسم را به جامعه ایتالیا حقنه می کند و یا نازیسم را در آلمان در راس قدرت سیاسی بورژوازی قرار میدهد.
در سالهای پایانی قرن بیستم، دولت های بورژوازی برای سرکوب کارگران ایران و برای شکست انقلاب ۵۷ یکی از وحشی ترین و جنایتکارترین دولت های بورژوازی را در ایران سرکار می آورند. بنا بر مستندات و حتی اعترافات بسیاری از نیروهای کنار گذاشته شده از قدرت در جمهوری اسلامی، تعداد بی شماری از انسان های کمونیست و مخالف جمهوری اسلامی در داخل ایران و خارج از کشور توسط عوامل تروریست جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسیده اند. در مقطعی در کشاکش اختلاف باندهای در قدرت و افشاگری نیروهای اپوزیسیون، مجموعه ای از ترورهای رژیم اسلامی تحت عنوان قتلهای زنجیره ای افشا شد. خاوران و بسیاری گورهای پیدا و ناپیدای دست جمعی انقلابیون و آزادیخواهان، گواهی بر ماهیت تروریستی حکومت جمهوری اسلامی و سران آدمکش این حکومت است. فایل صوتی دیدار منتظری با هیئت مرگ، تائیدی چند باره بر واقعیت سازماندهی آگاهانه تروریسم اسلامی علیه شهروندان و مخالفین سیاسی است. ترور مخالفان و منتقدین رژیم های استبدادی با جمهوری اسلامی آغاز نشده ولی با روی کار آمدن حکومت اسلامی ابعاد فاجعه بارتری گرفت.
تروریسم اسلام سیاسی آن ظرفیت مورد توجه بورژوازی جهانی و دولت های آنها برای سرکوب جنبش های اعتراضی رادیکال در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا است که بیشترین منابع و ذخایر نفت و گاز جهان را در خود دارد. در عین حال موقعیت این کشورها در تقاطع سه قاره جهان و جمعیت عظیم کارگران این جوامع که می تواند تامین کننده نیروی کار بشدت ارزان برای بورژوازی باشد، بیانگر جایگاه ویژه این منطقه در نظام سیاسی سرمایه داری است. بنابراین تولید و بازتولید سیاسی تروریسم اسلامی، یعنی زمینه حضور نظامی هر چه بیشتر دولت های بورژوازی به بهانه مبارزه با تروریسم ولی در اصل با هدف تسلط سیاسی بر این جوامع و سرکوب جنبش های رادیکال اجتماعی است. یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ حضور نظامی آمریکا و دولت های غربی با بهانه مبارزه با تروریسم در سراسر جهان و خصوصا خاورمیانه را کلید زد. اگر بنا بر ماهیت بورژوازی و بنا بر تمام مستندات که حتی گاها از سوی میدیای غربی منتشر می شود که بر اساس آن نیروهای تروریستی از جنس القاعده و داعش و جیش النصر از یکسو توسط آمریکا و ترکیه و عربستان سازمان داده شده و حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند و از دیگر سو نیروهای تروریستی حزب الله لبنان و حوثی ها و حشدالشعبی در عراق توسط جمهوری اسلامی و روسیه و حکومت بشار اسد حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند، بنابراین جدال اینها، جدال قطب تروریستی با هدف سهم بری و تسلط بر شهروندان این جوامع است. اسلام سیاسی و حکومتهای اسلامی بنا به ظرفیت بالای توحش و ضد کمونیستی اش، تامین کننده اهداف در حال حاضر بورژوازی جهانی غرق در بحران است.
ترور ناهض حتر برای هزارمین بار نشان داد که تروریسم اسلام سیاسی از چه ظرفیت و توحشی برخوردار است. باید دست دولت های مرتجع منطقه را از سر مردم کوتاه کرد. باید کسانی را که اکنون در میدیای غربی و شبکه های اجتماعی سعی دارند تا رژیم اسلامی را بزک کنند، افشا و منزوی کرد. سرنګونی دولتهای اسلامی و بورژوادی منطقه و ایجاد جوامع سکولار و پیشرو امر فوری طبقه کارګر است. آزادی بیان یک حق پایه ای شهروندان جامعه است. طبقه کارگر با دفاع از حق آزادی بیان و اجتماعات، از موجودیت سیاسی خود و کل جامعه دفاع می کند. ترور ناهض حتر، نویسنده و کاریکاتوریست اردن محکوم است. یک آینده بهتر و ساختن دنیایی آزاد و انسانی در گرو مبارزه بدون تخفیف با ارتجاع سیاسی و مشخصا افسار زدن اسلام سیاسی است. تنها کمونیستها هستند که میتوانند جامعه ای بسازند که آزادی بیان بطور واقعی در آن محقق شود. *